چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ق.ظ
تنها برو...
ای پری رویـم چه خواهی از سرم؟ تنها برو
باور آمــد دوریَــت را باورم ، تنها برو
دل به جـــای دیگری بستی، چرا ماندی دگر؟
ای امـــید سالـــهای آخــرم، تنــهــا برو
کاسـه ی صبر مرا لــبریز کردی، لــب مزن
آنچه میخواهی بگویی از بَرَم، تنها برو
شاد اگر هر لحظه می دیدیَم از عشق تو بود
ای همه شادیّم و شور و شرم، تنها برو
من به بــهبود تـو می اندیشـم و بس، پس نکـن
فکر این را که چه می آید سرم، تنها برو
هـمچو آن روزی که بنشستی تو تنها در دلم
ترک کـن ویرانه ی دل، از بَرم تنها برو
آریا را یک نفس ماندســت تنهــا، نازنین
تا نبینی لحظــه هـای آخرم، تنهــا برو...
( آریا . مجنون ماه)
۹۳/۰۴/۰۴