دنی پرسیس و میراث نفرین شده
پشت جلد:
زندگی در پاریناس، کنار آرون ها، پریان، اجنّه، جادوگران، گاپات ها و دیگر انسان ها، یکی از بزرگترین آرزوهای دنی چهارده ساله بود. تصوّر سرزمینی که در آن به جای اهریمنان سرخ و شیاطین با آن چهره های رعب آور و راسوم های خون خوارشان، چشم آدم به چیزهای عجیبی مثل دورنویس و سنگ نور و جارومافون و شیردال و ... می خورد، می تواند هیجان انگیزترین خیال یک انسان در شهر معلّق اهرام باشد.
امّا خطر اهریسان ها و قوانین عجیب الزار و انجمن کوهستان در مورد کلیدواژه ها، تنها بخش کوچکی از اتّفاقات ناگوار در شرف وقوعی است که دنی مانند خیلی های دیگر، از آن ها بی اطّلاع است... .
***
Living in Parinas, beside Arons, Paries, Goblins, Wizards, Gappats, and also other Humans was one of the biggest dreams of fourteen years old Danny. The ideal of a land in which, instead of Red-Ahrimans and Devils with those dreadful faces and their bloody Rassoms, you could see some marvelous things such as Telewrite, Light-stone, Broomaphone, Griffone, etc. could be probably the most exciting fancy of a man in the levitated Pyramid-city.
But, the danger of Ahrisons and the weird rules of Elzar and the Mount. Council about the Keywords is only a tiny piece of the harsh events under way, which Danny like many others is not aware of.