حاصل تنهائی ام از جمع ها بیرون شده عنکبوتی مُرده ام در تار خود مدفون شده دل به چوپان بسته و خون خودم را خورده ام آبروی گرگ های گله ام را برده ام ____________________
اول از گاز زدن سیب و این حرف ها نوشتید من حس کردم داستان از زبان حضرت ادم هستش اما اخرش یکم گیج شدم کافیست اعتراف کنی شیطان همه انچه به ان دل بسته بودی به بندگی گرفت، یه لحظه حس اینکه از زبان شیطانه بهم دست داد {اگر دخل و تصرفی در اصل جمله شد چون از حفظ نوشتم شما ببخشد}دقیقا الان گیجم ممکنه یکم راهنمایی بفرمایید
پاسخ:
داستان، یک مونولوک از زبان ابلیس خطاب به خداوند هست
باریکلا