يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ق.ظ
میخانه
«گر ازین منزل ویران به سوی خانه روم»
«نذر کردم که هم از راه به میخانه روم»
نذر کردم، ولی انجام نخواهم دادَش
من که باشم که بخواهم سوی پیمانه روم؟
سمت این اشربه و اخربه ها این دوران
چه کسی رفته که حالا، منِ دیوانه روم!
من همان بِه که کمی چای بنوشم، وَ سپس
در پی قند، به شکرانه ی «یارانه» روم
تا هوای تو به سر زد، زِ سر ناچاری
سمت تصویر تو در صفحه ی رایانه روم
باز هم شکر که تصویر تو را بوسیدن
بِه از آن است که تا منزل بیگانه روم
باز دیوانه شدم! پرت و پلا می گویم
«چو ندیدند حقیقت...» رهِ افسانه روم...
آریا صلاحی
(تضمین بیت اوّل: حافظ)
۹۴/۰۴/۲۱