شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۸ ق.ظ
پردیس عشق
کی میاید باورت را بار دیگر باورم؟
کی شفاعت میکنی حاجات چشمان ترم؟
از همان روزی که بیرون کردیَم از میکده
درخودم می دیدم این را که ز یادت میبرم
با دلی پر درد میگردم طواف عشق را
با لباس عاشقان شاید نرانی از درم
من نبودم لایق پردیس عشقت، ساقیا!
شعله ی سوزان دوزخ هم زیاد است از سرم
زندگی را باختم تا با حریفان ساختم
من به امّید قماری نو و دستی دیگرم
آریا را تاب این دنیای پر تزویر نیست
چشم در راه وداع روزهای آخرم
08/11/1391
۹۳/۰۴/۰۷