سه شنبه, ۸ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ق.ظ
سزار
سرگذشتم بعدِ تو تکراری و یکدست بود
یک طرف بیراه بود و یک طرف بن بست بود
بارها از این و آن یاری طلب کردم ولی
اوّلین و آخرین پاسخ به حرفم «شصت» بود
چون سزار روم، خیلی دیر فهمیدم که آوخ...
دوستم در قتل من با دشمنان همدست بود
بی تو در جا میزنم در آنچه هستم تا کنون
بی تو من جا میزنم از آنچه می بایست بود
دوش دردم را به مسجد بردم امّا قفل بود
طفلکی شیخ محل، آن ساعت شب، مست بود
بعد ازین ای «مرگ» لَختی هم تو با ما یار باش
زندگی در بهترین تفسیر ممکن، «پست» بود
آریاصلاحی
7/دی/1394
۹۴/۱۰/۰۸