هوس
هوس
شعر: آریا صلاحی
دکلمه: محدثه شیرین
من را به طوافِ پیکر خود
من را به دو بوسه شادتر کن
پای تو بهشت دادم از دست
یک بار به خاطرم خطر کن
یک بار تو سیب را بچین و...
بگذار خدا تو را نبخشد
در نامه ی اعمال خطایم
نام تو هنوز می درخشد
آنقدر بدی که عشق را هم
درس عدد و حساب دادی
بگذار کمی تو را ببینم
یک عمر مرا عذاب دادی
در منطقِ من، حساب یعنی
هر بوسه که کرد از تو آدم
تقصیر خود خداست شاید
غیر تنِ تو نداد یادم
بیرون شو ازین حجاب ای ماه
سیراب کنی تب و عطش را
بگذار خدا خودش ببیند
زیبائی خلقت خودش را
کافیست تمام عمر، اینطور
مقهور شدن به کام دنیا
بگذار یکی شویم در هم
ای پاک ترین حرامِ دنیا
سخت است بدون عشق و احساس
در درّه ی بی عبور، مُردن
از خواهش خود هراس دارم؛
آغوش تو را به گور بردن
جاری شو شبیه رود در من
این پیکر بی رمق، دمشق است
هر بیت پُر از هوا شد امّا...
پیش تو هوس، شبیه عشق است
#هوس
#آریا_صلاحی
5/5/95