یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

حاصل تنهائی ام از جمع ها بیرون شده
عنکبوتی مُرده ام در تار خود مدفون شده
دل به چوپان بسته و خون خودم را خورده ام
آبروی گرگ های گله ام را برده ام
____________________

www.aria-salahi.ir
instagram/aria.salahi





پیام های کوتاه
  • ۳۰ خرداد ۹۴ , ۱۰:۳۸
    نذر
  • ۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۴۹
    گاو
  • ۲۰ فروردين ۹۴ , ۲۰:۱۶
    هلن
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

۱۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است



جُرمیست که هرطور حسابش کردم
دنیای بدون تو، زِ هم می پاشد
حتی اگر عشق را حرامش کردند
بگذار گناه من «تو» باشی، باشد...؟


آریا صلاحی

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۳۲


غزل آریا صلاحی


چارده شب و مجنون ماه

در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران/ 1394

(راهرو 1 / سالن 17 / غرفه 276)

از 16 تا 26 اردیبهشت ماه



۱ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۰




رمانی که هیچکس نخواند

آریا صلاحی


برای دریافت متن داستان، اینجا کلیک کنید




۱ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۵



ماهنامه ادبیات داستانی چوک اولین ماهنامه الکترونیک ادبیات داستانی ایران است که به سردبیری‌ مهدی رضایی، اولین شماره آن در شهریور سال 89 منتشر شد و همچنان ادامه دارد. این ماهنامه هر ماه برای 100.000 نفر فارسی زبان در سراسر دنیا ارسال می‌شود و از سایت های مختلف دانلود کتاب، بیش از5000 هزار بار دانلود می شود. کانون فرهنگی چوک، متعلق به هیچ سازمان و نهاد خاصی نیست و برخاسته از همت عده‌ای جوان دوست‌دار ادبیات است که قصد دارند در جهت ارتقای فرهنگ و ادبیات ایرانی در حوزه داستان تلاش کنند.

فصلنامه شعر چوک نیز ازتابستان سال 93 فعالیت خود را آغاز کرده و قرار است در هر شماره این فصلنامه شعر به شعر استان ها و شعر کشورهای دیگر نیز پرداخته شود.

(چوک نام پرنده‌ای است شبیه جغد که از درخت آویزان می‌شود و پی در پی فریاد می‌کشد)

(منبع مطلب: سایت کانون فرهنگی چوک)


______________________________________


(در این شماره از ماهنامه ادبی چوک،
داستان کوتاه «دائونی که دوچشم داشت» من منتشر شده)


لینک دانلود ماهنامه

مطالعه متن داستان در سایت چوک




۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۲۸


واگیر اریا صلاحی

 

با اینکه هنوز از تو، صد خاطره در سر بود

اندازه ی این نفرت، از عشق، قوی تر بود

همزاد مترسک ها، محدود به پایی سُست

من شعر نمی گویم، این درد دلم با توست

 

من شعر نمی گویم، یک بار مرا بشنو

دردی که به در گفتم، دیوار! مرا بشنو

من دل، تو خودِ منطق، من شعر، تو شب گردی

تو رفتی و من در گیر، درگیر که برگردی

 

ای دشمن فردایم، معشوقه ی دیروزی

آتش که نمی دانم، در پای که می سوزی

می خواستمت زیرا ، تو خواستنی بودی

دیروز خودت بودی ، امروز فقط دودی

 

حالا که تو ناراضی، گور پدر راضی

بشنو که تو هم روزی، می بازی از این بازی

یک روز دلت چون من، لک می زند و دیر است

تنهائی بعد از عشق، دردیست که واگیر است

 

یک روز که برگردی، سوی هوسی دیگر

می بینی ام این اطراف، درگیر کسی دیگر

می آیی و می بینی، آن کوه که کندی نیست

چیزی که عوض دارد، جای گله مندی نیست...


آریا صلاحی



۱ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۵۶



گاوداری



۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۹


غزل تب شعر آریا صلاحی


کوهی و وسوسه ها در تو گدازش دارند

پشت من باش ولی، اینقَدَر آتش نفِشان...


آریا صلاحی



۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۰


دیو و دلبر


مغرور ترین خدای یونانیِ من

دیدم که پرستشم برایت کم بود

تصمیم خودم بود که تنها بشوم

امّا بخدا که از خدایت هم بود...


دیو و دلبر / آریا صلاحی

دکلمه ی متن کامل شعر با صدای وحید آقایی:

لینک دانلود







۱ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۳۶




هنر از لذّت می آید

ادبیات از درد

«هنر ادبیات» لذّت مبهم حاصل از درد است... .


آریا صلاحی




۰ نظر ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۵۲


آخرین آیه آریا صلاحی



 

از واقعه می گویم و می دانی چیست

از واقعه ای که... مَثَل نسل کشی ست

 

بازیچه ی دستیم، وَ بازیچه ی دین

تحریف خداوند، مسلمانی نیست

 

کفر است خدا را به خودش فهماندن

توجیه خدایی که نفهمیدی کیست

 

حالا که صراط راهمان «شلّاق» است

باید به بهشت رفت و در عیش، گِریست

 

یک آیه قلم خورد، وَ دین ناقص ماند

ایمانِ بدون عشق، با کفر یکی ست...

 

آریا صلاحی



۱ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۱۶



 

 

 

و عطر ها

قاتلین بی رحم غرور

خاطراتی را که شاید هیچ عکسی

هیچ یادگاری

هیچ منظره و هیچ آدمی برایت یادآور نشود را

یک عطر بی رحم زنده می کند

تا جان از غرورت بگیرد... .



آریا/



۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۳۱