یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

حاصل تنهائی ام از جمع ها بیرون شده
عنکبوتی مُرده ام در تار خود مدفون شده
دل به چوپان بسته و خون خودم را خورده ام
آبروی گرگ های گله ام را برده ام
____________________

www.aria-salahi.ir
instagram/aria.salahi





پیام های کوتاه
  • ۳۰ خرداد ۹۴ , ۱۰:۳۸
    نذر
  • ۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۴۹
    گاو
  • ۲۰ فروردين ۹۴ , ۲۰:۱۶
    هلن
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

۱۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است



بخت من طوریست که... حتّی بهشتی هم شَوم

می شود اوضاع آنجا، از سرم آشوب تر

یا خودم گم می شوم، یا اینکه پیدا می شود

حوری ام در حوض کوثر، پیش مردی خوب تر...


آریا صلاحی


۳ نظر ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۹



منِ بعد از تو تماشا دارد

ریشه ای در شُرُف پوسیدن

کاش لبهای تو واگیر نداشت

دردسر داشت تو را...


طرح؛

صفحه ی اینستاگرام شعرخاص

www.instagram.com/shere_khass


۱ نظر ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۳۶


جلد کتاب آخرین خدا


آخرین خدا

مجموعه ی مختصری از دستنوشته های سال 94


دریافت کتاب


۷ نظر ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۲۷

 


ما آدم ها

عادت داریم

شیفته ی جذّابیت شویم

و از روی حسادت، تخریب کنیم

هزار دل را بشکنیم

امّا تا آخر عمر،

با نفرت از آنکه زمانی دلمان را شکسته است

از زمین و زمان طلبکار باشیم... .



"آخرین خدا"
آریا صلاحی/



۲ نظر ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۵


 

 

سیلی که پشت همین شهر، خفته است

طغیان تا ابد آماده ام، بیا

نزدیک فاجعه ی سر رسیدنم

تا اتّفاق نیفتاده ام، بیا


آریا صلاحی



 

۳ نظر ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۵




خوبست که خانه هست با خاطره هاش

خوبست که بوی کاه گل می آید

از کلّ زمین، صدای خنجر از پشت

از خانه هنوز بوی دل می آید


خوبست که می توان کنار مادر

از هول و هیاهوی جهان، فارغ بود

هرجور زمان تو را بیازارد، باز

در خانه هنوز می توان عاشق بود...


آریا صلاحی


ادامه مطلب


۴ نظر ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۷


اصلاً مهم نیست که مهم نیستی

هرکسی لیاقت دارد که برای زندگی خود

«جملات قصار» داشته باشد.



__آریاصلاحی


۲ نظر ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۰

 

 

Some people say; You're here

Some people say You're dead

Some people say You've never exist

Anyway

 

I never seen You, nor heard You

I have No idea if they're right

Or all are wrong

 

But, if You see me

If You hear me

If You created me

And if You care

 

'Help'

We really need You

More than Ever... .

 

 

__Aria Salahi

 

 

۳ نظر ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۲:۲۳



The less U know, the more U love


__aria

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۷



Something Big is wrong with people


__aria

۰ نظر ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۶



من، هیولای عجیبی بودم

که بجز بغض، نمی بلعیدم

آخ را گفتی و من تا آخر...

همه ی فاجعه را فهمیدم

 

آخ... دلداده به از ما بهتر

آخ واگیر ترین «هار» شدن

دورشو، از پس دیوارِ تنم

یک قدم مانده به آوار شدن

 

درد من، دورترین درگیری

شک ندارم که تو هم دلگیری

فرق من با تو همین جاست که تو

چشم از این فاجعه ها می گیری

 

منِ بعد از تو تماشا دارد

ریشه ای در شُرفِ پوسیدن

کاش لب های تو واگیر نداشت

دردسر داشت تو را بوسیدن

 

برو من با تو نه خوبم نه خوشم

دست برداشته ام از سر تو

پر بزن از سر این شاخه و دست

تا نپیچند به بال و پر تو

 

با تو بودن که محال است ولی

بی تو هم تلخ ترین آزار است

تا کجا پشت سرت، خوار شدن

حالم از حال خودم بیزار است...

 

آریاصلاحی


۲ نظر ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۴۴





گاهی آدم به جایی می رسد که

دیگر با شوخی های بی مزه نمی خندد

دیگر تماشای هیچ فیلمی برایش جالب نیست

هیچ موزیکی تسکینش نمی دهد

هیچ کتابی وقتش را پر نمی کند

 

گاهی آدم به جایی می رسد که دیگر نمی تواند سر خودش را گرم کند

نمی تواند حواسش را پرت کند

 

گاهی

آدم

دیگر

نمی تواند.



آریا صلاحی


۷ نظر ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۷
۳ نظر ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۳۵
۷ نظر ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۶



من

هیچ چیز نمی گویم

تو

خودت خجالت بکش



آریا صلاحی



۲ نظر ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۵۵