یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

حاصل تنهائی ام از جمع ها بیرون شده
عنکبوتی مُرده ام در تار خود مدفون شده
دل به چوپان بسته و خون خودم را خورده ام
آبروی گرگ های گله ام را برده ام
____________________

www.aria-salahi.ir
instagram/aria.salahi





پیام های کوتاه
  • ۳۰ خرداد ۹۴ , ۱۰:۳۸
    نذر
  • ۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۴۹
    گاو
  • ۲۰ فروردين ۹۴ , ۲۰:۱۶
    هلن
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها
پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۳ ب.ظ

دستنوشته 3تیر

 

راستش را بخواهید امروز خسته تر از آنم که حرف هایم را در شعر یا داستان بزنم.

به احتمال زیاد این هم یکی از هزاران هزار شعار کلیشه ای و طولانی ایست که این روزها اتّفاقی جلوی چشمتان میاید و شما بدون خواندن از آن می گذرید. حالا شاید اگر حوصله اش بود دوبار هم با انگشت رویش کلیک کردید، یاForward to کرده در یک گروه دیگر به اشتراک گذاشتید. عجیب نیست. این همان کارهائیست که خود من هم که حالا این طور بر کرسی سخن نشسته ام و شعار در هم می بافم، هرروز انجام میدهم!


امّا واقعاً؛

اصلاً میان این همه هیاهو و مشغله، به خودمان هم دقّت کرده ایم؟ ما از جان خودمان، از جان تکنولوژی، از جان مردم، از جان جهان چه می خواهیم؟ کداممان واقعاً همانیم که عکس های پروفایلمان، فروارد های تلگراممان، و پست ها و جمله های کوتاه بیوی اینستایمان نشان می دهد؟

این نقش بازی کردن ها، این لبخندهای مصنوعی، نگاه های آرایش شده، پوست های فوتوشاپ شده، بینی های چسب خورده، دندان های سیم کشی شده، این موهای انگلیسی، ریش های دومتری، سیکس پک ها، این لب های غنچه شده پشت قاب های سلفی و همینطوری یهویی بعد از Gym چه می خواهند بگویند که در دنیای حقیقی چنین از گفتنش عاجز مانده اند؟ سعی می کنیم این زندگی تصنّعی را به رخ چه کسی بکشیم؟ چه چیزی را به چه کسانی می خواهیم ثابت کنیم؟

 

یعنی ما واقعاً همین هستیم؟ یک مشت جماعت روشنفکر که کتاب های صادق هدایت و کامو را می خواند؟ درد پشت اشعار فروغ را می فهمد، کوروشِ بزرگ پدرش است، با حسین پناهی، آل پاچینو و جوکر در بتمنِ نولان زندگی می کند؟ یعنی ما واقعاً به نقل قول هایی که تا امروز پست گذاشته ایم باور داریم و روش زندگی مان بر پایه ی آن است؟ نقل قول هایی که اصلاً مطمئن هم نیستیم مال همین هاست یا نه!

یعنی ما واقعاً از سینما و دست های کثیف سیاست های داخلی و خارجی آن سر در می آوریم که فلان فیلم را بهترین و فلان بازیگر را خدا می دانیم؟ یعنی ما واقعاً بخاطر صدا و بازیِ خواننده و بازیگر مورد علاقه یمان طرفدار اوییم، یا بخاطر قیافه ی جذّابش؟ مگر کم اند برنامه های مختلف تلویزیونی که از درد مردم می گویند؛ پس چرا این وسط احسان های علیخانی و علی های ضیاء با چشمان رنگی و لبخند زیبایشان محبوب می شوند؟ مگر کم اند شاعرانی که از دردهای حقیقی انسان می گویند؛ پس چرا تنها درد نوشته های شخصی یغما از سختی های سیاسی خودش که محبوب می شود؟ مگر ما چقدر از ادبیات و مفاهیم و جلوه هایش دانش داریم که شجاعانه مهدی موسوی و اختصاری را پدران و مادران ادبیات و شاهین نجفی را خدای موسیقی، و هرزنوشته های هوس واره شان را پرمغز و مفهوم می خوانیم؟ یعنی واقعاً مفاهیم عرفانی و پنهان پشت نوشته های مولاناست که او را برایمان بت کرده است، یا درک کم ما از زبانی که با آن شعر گفته؟

اصلاً مگر ما برای خواننده ها و بازیگران و بازیکنان و شاعران زندگی می کنیم یا برای پدر و مادر و خواهر و برادر و زن و فرزند خودمان که این چنین سربازان کشته مُرده ی زیر پست هایشان می شویم، آماده برای شلیک فحش و ناسزا به مخالفانشان؟!

اصلاً مگر ما بجای هنرمندان زندگی می کنیم یا بجای خودمان، که نام و تصویر پروفایلمان می شود «felani.fans».

 

بیرون برو و کمی در خیابان های بالای شهرت بگرد.

ببین که ما آدم ها، همیشه عروسک خیمه شب بازی ای بیش نبوده ایم! یک روز هواخواهان بت های رنگارنگ، در یوغ موبدان و کاهنان و شیوخ... یک روز رعیت هایی زیر لگدهای حاکم و پادشاه، یک روز مردمی «آزاد» در مشت سیاستمدارانی باهوش... و امروز؛ بردگانِ روشنفکر شرکت ها، برندها، سرمایه داران، هنرمندانِ ظاهرنما، و تکنولوژی...

ما هرگز چیزی جز این نبوده ایم و نیستیم. حالا هرچقدر هم که می خواهی روشنفکر شو، هرچقدر می خواهی آزاد شو، دور بریز تمام عقاید نخ نمای مسخره ای را که یک عمر به خوردت داده اند، از تن بکن جامه های حجابی را که روی جسم و روح و مغزت کشیده اند، هم جانت را برهنه کن، هم فکرت را!

بخدا که باز هم فرقی نمی کند...

تمام این ها شیوه های جدیدتر و پیچیده تر همان بندِ بردگی است که یک عمر است بر گردن داریم... .

 

 

آریا. ا. صلاحی

3 تیر95



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">