یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

حاصل تنهائی ام از جمع ها بیرون شده
عنکبوتی مُرده ام در تار خود مدفون شده
دل به چوپان بسته و خون خودم را خورده ام
آبروی گرگ های گله ام را برده ام
____________________

www.aria-salahi.ir
instagram/aria.salahi





پیام های کوتاه
  • ۳۰ خرداد ۹۴ , ۱۰:۳۸
    نذر
  • ۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۴۹
    گاو
  • ۲۰ فروردين ۹۴ , ۲۰:۱۶
    هلن
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها
شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۳۳ ب.ظ

پساگفتاری بر آخرین خدا


 

اوضاع اگر بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده است.

در حقیقت، این چیزی نیست جز جابجایی معادله ی «هرزگی» و «زیبائی»، میان مرد و زن.

هزاران سال سلطه ی بی چون و چرای مردان، از آنان بُت تراشانی غالباً «هزر» می سازد که آزادانه، و فارغ از چند و چون وضع ظاهری، تیشه بر بدن زنِ غالباً «پاک» می زنند، تا از آن بتی سازند زیبا برای خود.

پس آنچه تا بدین جا بود، مردانی هرز بودند در جستجوی زنانی زیبا از میان هزاران زن پاک.

و زنانی به ناچار پاک، دست به دامان نو ترین شیوه های زیبا شدن، و آرایش... .

 

امّا گذر زمان، تغییر تفکر، دگرگونی جایگاه، ترویج ایده های فمنیست، سست شدن مفهوم مرد، پیشرفت تکنولوژی، وضع قوانین نو، و... همه به دست هم می دهند تا تعادل مردمحور را در هم ریزند؛

آن گاه عقده ی بغض های فروخورده از هزاران نسل پیش، به یک باره در زن جرقه می زند و آتش آن آرام آرام جهان را در می نوردد.

شعله ای که احیاناً در اواسط دهه ی شصت، مخفیانه در کشور ما نیز جان می گیرد؛ در دهه ی هفتاد، آشکارا بالا گرفته؛ و در دهه ی هشتاد و نود، به طور چشمگیری وسعت خواهد پذیرفت... .

همینجاست که می توان آثار خاکستری این آتش را به وضوح در جوانان یافت؛

پسران، همچون سلاطینی که سلطه ی هزاران ساله شان را از دست داده، ناتوان از هرزگی، خود مبدّل به بتی می شوند دست به دامانِ نو ترین شیوه های زیبا شدن، و باشگاه پرورش اندام.  

و از دختران، بُت تراشانی غالباً «هرز» می سازد که آزادانه، و کمابیش فارغ از چند و چون وضع ظاهری، تیشه بر بدن مردِ به ناچار «پاک» می زنند، تا از آنان بتی سازند زیبا برای خود.

جایگاه اولویّت ها برای مرد و زن دگرگون می شود؛ زن در پی مردی زیبا؛ هرچند هرز.

و مرد در پی زنی پاک؛ هرچند زشت... .

تمامِ آنچه که در ظاهر، به نفع مردان جذاب، و زنان هرز تمام می شود

امّا در حقیقت، چیزی نیست مگر شیوه ی نوی «انسان»

برای افشای خوی همیشه حیوانی خویش... .

 


 

آریا. ا. صلاحی

پساگفتاری بر «آخرین خدا»

اردیبهشت ماه نود و پنج |


نظرات  (۲)

إهم!:)
ﻣﻦ ﯾﮏ ﺯﻧﻢ .... ﯾﮏ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ..... ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺸﺖ ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺳﻬﺮﻭﺭﺩﯼ ﺷﻤﺎﻟﯽ .... ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺮﻭﻡ ... ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﻧﺎﻥ ... ﻧﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺩﺍﺭﻡ ... ﻧﻪ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﺟﺎﺫﺏ ﺍﺳﺖ .... ﺣﻠﻘﻪ ﺍﻡ ﺑﺮﻕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ .. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ .. ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻤﯿﻦ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﺎﯾﻢ ﻧﮕﻪ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ... ﺁﺧﺮﯼ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ،ﻣﻨﻢ ﺳﯿﺮ ﮐﻦ،ﻫﺮﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﺕ ﻣﯿﺮﯾﺰﻡ ... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺎﻧﻮﺍﯾﯽ ... ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺸﺖ ﻭﻧﯿﻢ .. ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﻝ ﺯﺩﻩ ﻭﭼﺸﻤﮏ ﻣﯿﺰﻧﺪ .. ﻣﻮﻗﻊ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻧﺎﻥ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯿﺴﺎﯾﺪ .... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ... ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﮐﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﻮﯾﻢ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ .... ﮐﯿﻔﻢ ﺭﺍ ﺳﻔﺖ ﻣﯿﭽﺴﺒﻢ ... ﻭﻧﺎﻧﻬﺎ .... ﻣﻮﺗﻮﺭﺳﻮﺍﺭ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﻣﯿﭙﺮﺳﺪ ... ﺷﺒﯽ ﭼﻨﺪ؟ ﻭﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﺷﺒﻬﺎ ﭼﻨﺪ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ... ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﺴﯽ ﻋﺮﻗﻬﺎﯼ ﺳﺮﺩﻡ ﺧﺸﮏ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ .. ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ .. ﺁﻗﺎﯼ ﺷﺮﺍﻓﺘﻤﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ ﺑﺎ ﺯﻥ ﻭﺩﺧﺘﺮﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ... ﺳﻼﻡ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﻬﻨﺪﺱ ... ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺧﻮﺑﻦ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻠﺘﻮﻥ ﺧﻮﺑﻦ؟ ﺑﻪ ،ﺳﻼﻡ ﺗﻮ ﺧﻮﺑﯽ؟ﺧﻮﺷﯽ؟ﮐﻢ ﭘﯿﺪﺍﯾﯽ؟ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﻣﺸﺐ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻮﻥ ... ﺍﮔﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺑﯿﺎ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻦ ... ﺧﯿﻠﯽ ﻟﻨﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ .... ﺍﯾﻨﻢ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ .... ﻣﻦ ﻫﺎﺝ ﻭﻭﺍﺝ ﻣﯿﮕﻢ : ﭼﺸﻢ ﻭﻗﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺣﺘﻤﺎ .. ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﻼﻡ .... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺭﺿﺎ ﻭﺍﻣﺎﻣﺰﺍﺩﻩ ﻫﺎ .... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺟﻨﺴﯽ ﺗﺨﻢ ﺭﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ .. ﻭﻧﻪ ﺩﯾﻦ،ﻧﻪ ﻣﺬﻫﺐ،ﻧﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ، ﻧﻪ ﻋﺮﻑ ﺍﺯﻣﻦ ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ... ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ...........

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">