یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

وبلاگ شخصی آریا صلاحی

یک عنکبوت مُرده

حاصل تنهائی ام از جمع ها بیرون شده
عنکبوتی مُرده ام در تار خود مدفون شده
دل به چوپان بسته و خون خودم را خورده ام
آبروی گرگ های گله ام را برده ام
____________________

www.aria-salahi.ir
instagram/aria.salahi





پیام های کوتاه
  • ۳۰ خرداد ۹۴ , ۱۰:۳۸
    نذر
  • ۵ ارديبهشت ۹۴ , ۱۳:۴۹
    گاو
  • ۲۰ فروردين ۹۴ , ۲۰:۱۶
    هلن
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تضمین» ثبت شده است

عاشقی کافیست

 

عاشقی کافیست بعد از این، پریشانی بس است

غصّه ی این قصّه ی پردردِ پنهانی بس است

 

دل، شهیدِ راه عشقِ کافری دلسنگ شد

بر سر این جسم بی جان، تعزیه خوانی بس است

 

با خدا بودن، خودش یعنی خدا بودن، عزیز

قصد کوه قاف کن، امیال انسانی بس است

 

نقل «فاضل» میکنم، دلسرد از این بیهودگی:

«هفتصد سال است می بارد، فراوانی بس است»

 

مرگ، رخداد عجیبی نیست، پایان غم است

شوقِ دنیایی چنین بیهوده و فانی بس است...

 

جنگ کن با سرنوشتت، مرگ را تسخیر کن

ترس از چیزی که ناچار است و می دانی بس است...

 

 

 آریا صلاحی 

5/4/92


۱ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۱۴


 غزل غارتگری آریا صلاحی

 

«گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه»

کاش قلباً مال من بودی و با اجبار، نه

 

گرچه می خواهم تو را، امّا غرورم جای خود

خار خواهم شد به پایت نازنینم، خوار نه!

 

از تو من خون جگرها خورده ام، رامم مکن

اینکه خونش داده ای، می میرد امّا، هار نه

 

گرچه در غارتگری از هندِ جانم، نادری

باج خواهم داد هرکس را ولی «افشار» نه

 

ناخداوندانه من را می فرستی سمت مرگ

وحی خواهد شد به من از قبر خود، از غار نه

 

کافرانه سیصد و یک بار دورم می زنی

قبله گاه مومنان خواهم شد و... کفّار نه

 

من به «در» گفتم که شاید بشنود «دیوار» هم

در شنید و عاشقم شد سال ها... دیوار نه

 

بی تو بی انگیزه، دست از هرچه بودم شسته ام

اشک هست و مَشک هست و رَشک هست و «کار» نه

 

دوستان و دشمنانم هر دو نیشم می زنند

اژدها پرورده ام در آستینم، مار نه

 

زجر دادی پیش ازین و می دهی و باز هم...

می شوم «دلسرد»، از این رابطه، بیزار نه

 

تا خدایی می کنی، صد معجزه خواهم سرود

هُرم آغوش تو توحیدست، عذاب النّار نه!

 

آریا و...  عاشقانِ پیش ازین و بعد از او

سخت می میرند وقتی «عشق» باشد، «یار» نه...


 


«آریا صلاحی»

بهمن ماه نود و چهار



 

 

 

 

 

۶ نظر ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۱۰